نشده از جنایت سبزها " border="0"> |
حسین زارعی، جوان نحیف و بی گناهی که به جرم ظاهر
مذهبی اش و لباس مشکی که به تن داشت در حین بازگشت از مراسم عاشورای حسینی
مورد ضرب و شتم شدید دهها نفر از حرامیان قرار می گیرد.
عباس
عسکری از دوستان نزدیک حسین در مورد او در وبلاگش چنین می نویسد :
خانواده
حسین زارعی خانواده ای سر به زیر و آرام هستند. بعید می دانم کسی صدای
آنها را بلند شنیده باشد. مصداق واقعی آن هایی که می شود گفت آزارشان حتی
به مورچه هم نمی رسد.
پدرش از آن نماز شب خوان هایی بود که وقتی می
خواهند فحش ناموسی بدهند می گویند بی تقوایی نکن. حسین خودش هم جوانی با
نصف هیکل من. صدای بلندش را هم اصلا به یاد ندارم چه رسد به کتک کاری و دست
به یقه شدن. اصلاً به هیکل و قیافه اش نمی خورد. اگر مو و ریش جو گندمی اش
نبود عمراً کسی می فهمید سنش از دبیرستان گذشته.
نحیف، آرام، با
اخلاقی بی نظیر و لبخندی که همیشه بر لب دارد حتی هنوز.
فقط به جرم
یک لباس مشکی و کمی ریش و در مسیر برگشتن از مجلس عزای ارباب ... نه هیکلی
که توان مبارزه داشته باشد نه کاری که کسی را ناراحت کند نه چیزی که
همراهش باشد.
مستقیم به اتاق عمل رفته بود ... استخوان های سینه
شکسته بود. ریه ها سوراخ شده بود. گردن و صورت و دست و پا و …
یعنی
شهر در روز عاشورا برای عزاداران بوی خون باید بدهد؟